ما 6 نفر

شنبه، اردیبهشت ۰۲، ۱۳۸۵

اینم از خوش باوری قشر دانشجو

این خالی بندی دیگه خیلی جدیده (کاملا آپ تو دیت)، و مربوط به دختر بزرگه میشه که بر خلاف بزرگیشون، بازم کوچیک هستن
این دختر ما هم که مثل بیشتر اعضای خونواده به علت استفاده زیاد از کامپیوتر و بهره وری از ژنهای فعال کوری از طرف عمو و دایی و مامان بزرگ و ....عینکی هستن و صد البته سالی دو -سه تا عینک رو هم به باد فنا میدن
ایشون حتی عینکاشونو گم می کنن، باورتون میشه؟؟!! البته گاهی آدم به نظرش میرسه شاید هروقت ایشون عینک جدید هوس می کنن، در یک اقدام ضربتی عینکشونو گم می کنن!! چون آدم تو کوچه عینکش از چشمش بیفته گم بشه، یه نموره مشکوک میزنه! حالا ما تهمت نمی زنیم! قضاوت با شما خوانندگان عزیز که حتی همه تان در مورد انرژی هسته ای هم صاحب نظرید، چه برسید به عینک
خلاصه قرار شد این دختر عزیزکرده مسؤولیت پذیر ما برای جلوگیری از استرس ناشی از غیب شدن عینکاش، لنز بذاره
چندروز که با لنز رفته دانشکده، چند تا از دوستا گفتن: چرا عینک نمی زنی ایشون چنین خالی بندی جالبی کرده که با استقبال عموم روبرو شده ،گفته: "داداشم از خارج واسم یه قطره آورده که صبح بریزی تو چشمت، تا شب دیگه خوب می بینی! بعد یه سال هم اگه مرتب بریزی، چشات خوب خوب میشه!"
دوستای عینکیش گفتن: چه خوب، اسم این قطره چی هست؟ تو رو خدا بگو واسه ما هم بگیره ! اونم گفته: "اسم نداره که بابا! از یه مرتاض هندی که سالی دو سه روز میاد تو مردم و داروی گیاهی میده گرفته! لابد از پای سوسک و کله پاجه مورچه و ایناست دیگه
دیگه شکی واسه کسی نمونده، طوری که فرداش که چشای دخترم یه کم قرمز بوده، دوستش گفته: بابا هر چی میرسه نریز تو چشمت، برو به یه دکتر نشون بده! یه موقع بلایی سر چشمت نیاد! حالا این دختر ما مونده با این خالی بندیش که باور نمی کرده اینطوری جدی بشه، چه خاکی به سرش کنه! شما می گید چیکا کنه؟
نتیجه اخلاقی: هیچوقت به هیچکس 100% اعتماد نکنید، حتی اگه نزدیکترین دوستتون باشه، همیشه عقلتونو به کار بندازین.وگرنه حتی اگه دانشجوی یکی از بهترین رشته های یکی از بهترین دانشگاهها هم باشید اینجوری میرین سر کار!!از ما گفتن بود!
خدایا این یکی رو هم به گل روی ما ببخش!آمین! چرا بچه های من همه اینجوری از آب دراومدن؟ به کی رفتن آیا؟؟

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی