ما 6 نفر

جمعه، اردیبهشت ۲۲، ۱۳۸۵

روشنفكري با كمترين هزينه؛ كاملا تضميني

بنابراين هر كسي ميتونه با صرف كمترين هزينه‌ي ممكن به راحتي به مقام شامخ روشنفكري (منور الفكري سابق) دست پيدا كنه. مراحل نيل به اين مقام به شرخ زيره
ـ خريد چند عدد كتاب با اسمهاي قلمبه سلمبه (ترجيحا با قطر كت و كلفت). توجه داشته باشيد كه در اين مرحله فقط حفظ كردن اسم نويسنده و عنوان كتاب براي رسيدن فرد به مقام اعلاي روشنفكري كفايت ميكنه و مطالعه ي محتواي كتاب اصلا و ابدا ضرورتي نداره. پس بيخود وقت خودتون رو تلف نكنين
ـ گوش دادن به هر نوع موسيقي غير از موسيقي اصيل ايراني با اين شعار كه مرغ همسايه غازه. در حقيقت اصلا اهميتي نداره كه موسيقي شما يه موسيقي ميني ماليستي يا غير ميني ماليستي تو سبك پاپ باشه يا راك يا جاز يا متال يا هر چيز ديگه اي، اهميتي نداره كه شما اين موسيقي رو بفهميد يا نفهميد، اهميتي نداره كه اون موسيقي ارزش موسيقايي داشته باشه يا نداشته باشه، فقط چيزي كه مهمه اينه كه اين موسيقي هيچ ربط مستقيم يا غير مستقيمي به موسيقي اصيل ايراني نداشته باشه.
ـ ديدن هر نوع فيلمي كه به نوعي از جمله فيلمهاي سينماي معنا گرا به حساب بياد. در اين مورد هم اصلا اهميتي نداره كه شما فيلم رو مي فهميد يا نه، حتي ديدن همه ي فيلم هم ضرورتي نداره اگه حوصله اش رو نداشتين ميتونين فقط صحنه هاي فيلم رو تماشا كنين و بعد به حفظ كردن اسم كارگردان و بازيگراي فيلم بپردازين. مطمئن باشين كه شما با همين مقدار هم به مقام شامخ روشنفكري دست پيدا خواهيد كرد! لااقل تجربه كه اينطور نشون داده
ـ آخرين مرحله كه در حقيقت اصلي ترين مرحله است و بيشترين تاثير رو در روشنفكر كردن شما داره اينه كه هر چه سريعتر يه وبلاگ بزنيد و شديدا در پستهاي مختلفتون فيگور افسردگي بگيرين. اصلا مهم نيست كه پستهاي شما سرشار از غلط املايي هستن، مهم اينه كه از سر و روي وبلاگ شما تظاهر به افسردگي بباره و شما تحت هيچ شرايطي، فيگور افسردگي خودتون رو از دست ندين.
بعد از طي مراحل چهار گانه ي بالا شما تبديل به يك روشنفكر تمام و كمال خواهيد شد. اگر احيانا پس از گذروندن اين مراحل هنوز هم هيچ گونه حسي حاكي از روشنفكري در وجودتون احساس نميكنين پس متوسل به آخرين حربه بشين و شبانه روز غر بزنيد و هيچ كس رو قبول نداشته باشين. مدام از همه چيز بد بگين و به همه چيز فحش بدين. توجه داشته باشيد كه اصلا لازم نيست انتقاد كنيد فقط كافيه كه فحش بدين. فحش بدين تا روشنفكر بشين.
...
خودم: خودکشی هم یادتون نره! حتما در فواصل زمانی مناسب دست به خودکشی های متهورانه بزنید و در وبلاگتون اول زمینه را آماده کرده، افسرده شوید! اگر بتوانید یک مقصر هم پیدا کنید که چه بهتر! سپس در یک اقدام ضربتی، دست به خودکشی بزنید، و برای مدتی در وبلاگتون چیزی ننویسید تا همه از نگرانی بمیرند ،ولی یادتان باشد که طوری خودکشی کنید که زنده بمانید تا بتوانید رسالت خود را به انجام رسانده و خودکشیتان را در وبلاگتان اعلام کنید.
حتما همه دوستان باور خواهند کرد که شما چقدر بدبختید و چقدر شجاع! مخصوصا کمتر از یک هفته پس از خودکشی برای انجام یک عمل جراحی زیبایی (مثلا زیبایی سینه) اقدام کنید که دیگر حتما همه به بدبختی شما که ناشی از عدم اعتماد به نفس است، پی خواهند برد.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی