ما 6 نفر

دوشنبه، اردیبهشت ۰۴، ۱۳۸۵

التماس

ای که بردی جزوه ام را اشتباهی، پس بده
جز فراموشی ندارم من گناهی، پس بده

رو سیه گردم بدون جزوه من در امتحان
از برای من مخواهی رو سیاهی ، پس بده

روز و شب چشمم به راه جزوه می باشد، بیا
گر تو هم داری چو من چشمی به راهی، پس بده

صد کلاه بوقی سر دارم ز فرط تنبلی
تا نرفته برسرم دیگر کلاهی ، پس بده

گیر ما دیگر نیاید جزوه، پس این جزوه را
مستقیما گر نمی خواهی به راهی پس بده

جان تو مشروط می گردم، به جان مادرت
لازمش داری کپی کن، وگرنه پس بده

جزوه از من می بری، من مرکز نشرم مگر
ای به قربانت رود جانم الهی، پس بده

گر تو هم مانند من بی جزوه ای، باشد بیا
مال تو این جزوه، اما گاهگاهی پس بده

چند ماهی مال تو، اما دو روزی نزد من
من نمی گویم که آن را چند ماهی پس بده

از دعای هر شب و آه سحر اندیشه کن
تا نرفته بر فلک از سینه آهی ، پس بده

من نمی دانم چرا این جزوه را کش رفته ای
لعنت و دشنام و نفرین گر نخواهی، پس بده!

1 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی